ای فرزانگان؛ بر دیوانگان؛ این ملامت چرا کنی؟
کم تماشای ما کنی . . .
از من بگذری؛ راه خود روی؛ عاشقان را رها کنی . . . 
کم تماشای ما کنی . . .
مگر به شهر شما؛ قسم شما را به خدا؛ جنون عاشقی تماشا دارد؛ بسوزد آنچه هست و حاشا دارد
من عاشقم و گنه کار؛  آیا همه ی شما بی گناهید؟
من گمرهم و بی قرار؛ آیا همه ی شما سر به راهید؟
آیا همه ی شما بی گناهید؟



مسایلی هست که دارم بیشتر از پیش بهشون پی میبرم. برای مثال تاثیر مستقیم شخصیت یک معمار در طرح هاش. البته نه فقط یک معمار، بلکه همه خالق ها! خداوندی که انسان رو آفرید از روحش در ما دمید، ما هم خالقانی بسیار بسیار بسیار کوچک در برابر خداوند هستیم که گوشه ی از آفرینش را به عهده داریم. در واقع خالق یکی است، ما به آنچه خلق شده نظم می بخشیم (با توجه به سلایق و علایق و عرف!!) و نام آن را طرح می گذاریم.
به عقیده ی من اتفاق یا برخوردی کوچک در طول زندگی یک معمار به گونه ای که در ذهن وی ترسیم شود، مطمئناً دیر یا زود به نسبت اهمیت آن رویداد، در طرح هایش نمایانگر می شود. نوع نگرش معمار به دنیا می تواند موضوع طرحش باشد. اخلاق و خلق خویش، علاقه مندی هایش، گاهی اوقات خسومت هایش و در معماران بزرگ حرف هایی بیش از این ها؛ حرف هایی که نمی توان آن ها را با کنار هم چیدن کلمات انتقال داد. طرح این معماران نیازی به ترجمه ندارد! به همه زبان های دنیا ترجمه شده! از خصوصیات هنر همین است. مثلاً کیهان کلهر کمانچه نواز ایرانی، برای فیلم ژاپنی جاده ابریشم می نوازد و این آهنگ در تمام دنیا پخش می شود! نیازی هم به ترجمه نیست! اما می تواند فرهنگ ایران را منتقل کند. همه ی انسان ها هنرمندند، اما باید جایی برای نمایش هنر خود پیدا کنند. بهترین معمار، خداوند است! معماری تنها ترسیم نقشه، حفظ کردن نام های عجیب و غریب، چینش دکوراسیون،طراحی و . . . نیست. معماری یعنی زندگی. معماری یعنی هنر و عرفان، ریاضی و فنّ، فیزیک و فلسفه، طراحی و جامعه شناسی، شناخت اقلیم ها و فرهنگ ها، هندسه و شیمی!، تکنولوژی و سنّت، سیاست و نقاش و خیلی مسایل دیگر ...
یک معمار باید در طرح هایش این ها را رعایت کند. نمی توان نام کسی را که دفتر فنی دارد و یا بسیار خوب فن نقشه کشی را فرا گرفته و استفاده می کند معمار گذاشت. شاید بتوان وی را مهندس خطاب کرد، اما معمار نه!
او باید از فیلتر هایی گذر کند تا معمار شود. معمار ماشینی نیست که خانه های زیبا و مقاوم طراحی کند، معمار یک انسان است که خصوصیات والایی را در وجود خود رسوخ داده و می پروراند. کسی که با روحش طراحی کند و از تمام علوم روز آگاه باشد تا بتواند سرپناهی امن برای هم نوعانش طراحی کند. متاسفانه امروزه بسیاری از افراد (با داشتن تحصیلات دانشگاهی) از موقعیت خود سوء استفاده می کنند و برای کسب درآمد بیشتر دست به کارهای غیر اخلاقی می زنند. در اغلب موارد بناهای آنان ظاهر مناسبی دارد (وای به روزی که زیبایی ظاهر هم نداشته باشند!)، اما باطن زیبایی ندارد.
معمار باید روح سبکی داشته باشد تا بتواند همه چیز را ببیند، چیز هایی که روح یک شخص عادی قادر به پرواز تا سطح آن ها را ندارد. البته انگیزه ای برای مهرازی کردن باید وجود داشته باشد. مثلاً انگیزه ی معمار بنای خانه بروجردی های کاشان رسیدن به معشوق و برآوردن شرط پدر وی بوده است. یا ساخت بنا هایی برای پادشاهان، بنا به عشق و خدمت به آنان، یا از سر فرمان برداری و ترس، یا به دلیل کسب پاداش از آنان، همه انگیزه اند برای کار بیشتر.

 مهراز هم یکی از اسم های معمار است. شاید یعنی کسی که، دیگران از مهرش رازی اند! شاید هم کسی است که راز مهر را در طرح هایش جاویدان می کند !!!

 به نظر شما یعنی  .......؟