معمار - خانم فرشید موسوی

 

فرشید موسوی استاد بخش معماری دانشگاه هاروارد است. او این رشته را در دانشگاه های GCD، کالج لندن، داندی و مدرسه معماری بارتلت تدریس می کند.

فرشید موسوی و همسرش


پیش از تاسیس دفتر معماری خارجی همراه با آلخاندرو زارا یولو در سال 1992 در لندن، موسوی مسوولیت طراحی ساختمان رنزوپیانو در جنوا و اداره دفتر معماری کلان شهر روتردام را نیز بر عهده داشت.
با توجه به اینکه موسوی استادی متعهد و بسیار برجسته است در دانشگاه های UCLA، کلمبیا، پرینستون و چند مدرسه معماری دیگر در اروپا به عنوان ناظر فعالیت می کند.
او همچنین مسوولیت نظارت بر پروژه طراحی «کتروتانگ» را نیز در بهار 2005 به عهده داشت.
خانم موسوی به مدت 8 سال در اتحادیه معماری لندن مشغول به تدریس بود و در این مدت ریاست موسسه معماری فرهنگستان هنرهای زیبا در وین را نیز بر عهده داشت.
علاوه بر سرپرستی این فرهنگستان فرشید موسوی بین سال های 2002 تا 2005 در این موسسه به تدریس نیز مشغول بود.
شرکتی که فرشید موسوی در لندن تاسیس کرده و به نام دفتر معماری خارجی (FOA) مشغول به فعالیت است به عنوان یکی از برجسته ترین و خلاق ترین شرکت های معماری در طراحی های شهری و چشم اندازها در سراسر جهان به حساب می آید.
این شرکت تا به حال پروژه های بین المللی زیادی در نقاط مختلف جهان اجرا کرده است که اکثر آنها نامزد کسب جایزه های بین المللی در طراحی بوده اند.
از این طراح ها می توان به گذرگاه دریایی یوکوهاما در ژاپن، پارک بزرگ بارسلونا همراه با تالارهای کنفرانس محوطه سرباز، هتل بلومون در گروننیگن هلند، ساختمان پلیس بزرگ بارسلونا همراه با تالارهای کنفراس محوطه سرباز، هتل بلومون در گروننیگن هلند، ساختمان پلیس در لاویلا یویاسا اسپانیا و غرفه نمایشگاه صادرات بین المللی اسپانیا اشاره کرد.
از طرح های در دست احداث FOA هم می توان از ساختمان تئاتر ترودیا (در اسپانیا) مرکز فن آوری لوگو ونو و مرکز اسکان اجتماعی مادرید نام برد.
FOA در کشورهای دیگر هم طرح هایی در دست ساخت دارد. ساختمان اصلی ناشران در پاجو کره جنوبی، مرکز جدید موسیقی BBC در لندن، دانشگاه هنر و طراحی در انگلستان و دفاتر کار مختلف با مقیاس بزرگ در هلند از طرح های هستند که توسط FOA در حال اجرا و ساخت می باشند.
جوایزی که تا به حال شرکت FOA دریافت کرده شامل جایزه معماری از یک میرال (2003)، جایزه معماری کانگاوا در ژاپن (2003)، دو جایزه جهانی RIBA (در سال های 2004 و 2005)، جایزه ویژه نقشه برداری عمرانی در نهمین نمایشگاه سالانه معماری ونیز (2004) و جایزه معماری چارلز جنکس (2005) می شود.
اکثر فعالیت های این شرکت و طرح های در دست اقدام FOA در تعداد زیادی کاتالوگ به چاپ رسیده اند و به این وسیله این فعالیت ها به مردم معرفی می شوند.
فرشید موسوی علاوه بر اینکه عضو ثابت کمیته طراحی بین المللی (IDC) در لندن است یکی از اعضای گروه مشاورین معماری و طراحی پارلمان انگلستان نیز به شمار می آید.
در نوامبر 2005، هم موسوی به عنوان مسوول کمیته برگزارکننده اعطای جوایز معماری «آقاخان» برگزیده شد.

ادامه نوشته

با یاد آن که خشم و جسارت بود

 

وقتی از فرانسه برگشت، همه فکر می‌کردند ممکن است چه تغییری کرده باشد؛ یعنی فارسی را به سختی حرف می‌زند؟ باز هم می‌شود با او سر یک سفره نشست و آبگوشت خورد؟ وقتی از قطار پیاده شد، همان گیوه‌ها پایش بود. چشم‌های تیزش می‌خندید و دنبال چهره‌های آشنا می‌گشت. تا شروع کرد به خوش وبش. همه اضطراب‌ها ریخت که «ای وای لهجه‌اش هم که هنوز عوض نشده!» این تصویر شاید همان تعریف خودش از روشنفکر باشد؛ کسی که با مردم زندگی کرد و به زبان آنها با فوت و فنی خاص خودش حرف زد. می‌گویند اعتماد به نفس دانشجویان مسلمان با بودن دکتر رنگ گرفت: همان‌هایی که با هزار ترفند نمازشان را جایی می‌خواندند که کسی نبیند و آبرویشان نرود. حالا سرشان را بالا می‌گرفتند و نماز جماعت می‌خواندند. دین را جور دیگری بین جوان‌ها آورده بود.البته دوست و دشمن در حقش بی‌انصافی کردند چون هر کس خواست او را از آن خود کند و هیچ‌وقت آنطور که بود. آن‌طور که خودش دوست داشت و همه زندگی‌اش را برای گفتن و روشن کردن و به حرکت انداختن گذاشت. به نقد کشیده نشد، یا بتش کردند یا ملحدی بی‌خدا...

او انسان آرمان خواهی بود که نگاه تلخ و درد تنهایی خود را ستود، آن‌طور که دوست داشت زندگی کرد و حسرت هیچ‌کاری را بر دلش نگذاشت؛ هر چند زندگی برای چنین کسی و کسانی که با او زندگی می‌کنند راحت نیست. اما کسانی که بر سر راه زندگی او قرار گرفتند و تأثیر خودشان را گذاشتند، شادمان و لبریزش کردند یا غمی به غم‌هایش اضافه کردند. تعدادشان کم نیست؛ از پدر و استاد و دوست گرفته تا دشمن و مخالف سرسخت. شناختن این آدم‌ها شاید به شناختن مردی به این وسعت کمک کند.

علی شریعتی -- www.serin.blogfa.com

 


حضرت زینب (س) (زبان علی در کام)


دوست داشت کنار حضرت زینب دفن شود؛ کنار کسی که «جوان مردان از رکابش جوانمردی آموختند» اما شاید فکر نمی‌کرد تقدیرش این گونه باشد. وصیت کرده بود او را پشت تالار حسینیه ارشاد دفن کنند اما ساواک نگذاشت جسدش را به ایران بیاورند.

دوستان‌اش او را از لندن به دمشق بردند. امام موسی‌صدر بر او نماز خواند و در قبرستان کنار زینبیه به خاکش سپردند؛ کنار کسی که اعتراف می‌کرد حیرت زده‌اش می‌کند که انسان تا کجا می‌تواند برسد.



شریعتی و فاطمه سلام الله علیها

شریعتی در وصف فاطمه سلام الله علیها می گوید و می گوید و اینچنین در اوج رها می کند که : ...اینها همه هست و این همه فاطمه نیست، فاطمه فاطمه است.

 


شاید در آن زمان هیچ جوانی نبود که به شکلی از دکتر شریعتی تأثیر نگرفته باشد اما چه کسانی بر زندگی خود او تأثیر گذاشتند؟


-ثقه‌الاسلام علوی

مشرب تصوف و حکمت داشت و به همین خاطر مورد انتقاد خیلی از اهالی علم بود. شریعتی 15 سال پای درس دین و عرفان او نشست. او را به آیت‌اللهی قبول داشت و بسیاری از معنویات و شیرازه اصلی دینش را مدیون او می‌دانست و نگاه بدیعش را می‌پسندید و قبول داشت که در آثار و افکارش رد پای افکار استاد حک شده است.

-حجت‌الاسلام والمسلمین فلسفی (دوست و همرزم)

تنها کسی که به اعتراف دکتر، حسادتش را برانگیخت همین دوست گرمابه و گلستان‌اش بود؛ از آن دوست‌های یک روح در 2 کالبد؛ کسی که باعث شد علی بازی‌گوش، هوای پشت‌بام و کاغذ‌بازی از سرش بیفتد و به درس و مشق علاقه‌مند شود و حتی از او جلو بزند. 12 سال با هم پشت میز و نیمکت مدرسه درس خوانده بودند اما فقط همدرس و همرزم نبودند. اوایل دوران دانشجویی، مسوولیت برگزاری مراسم سالگرد 9 اسفند- همان روزی که دکتر مصدق بعد از سقوط، دوباره روی کار آمده بود- با آنها بود. آن روز هر دو را گرفتند. بعد از بازجویی از فلسفی، شریعتی را برده بودند به بند مجرمان عادی و او را به بند زندانیان سیاسی . فلسفی خودش را متهم اصلی معرفی کرده بود و این برای او قابل تحمل نبود که این همه حقارت بکشد حتی پنجره سلولش را باز کرده بود و هر چه بد و بیراه به زبانش آمده بود بارش کرده بود.
با مرحوم محمدتقی فلسفی معروف اشتباه نکنید.


-رزاس(دختری با چشمانی به رنگ ابر)

جلوی کافه مادام کانار، مشرف به رودخانه مقدس به تماشای غروب می‌نشستند. یک سال، تقریبا هر روز، دختر او را شلخته خطاب می‌کرد چون همین یک کلمه فارسی را بلد بود و دکتر هم هنوز فرانسه را خوب حرف نمی‌زد اما رزاس می‌گفت؛ حرف‌هایش را می‌فهمد و چه بهتر از این دختر کم‌حرف بود و بر خلاف دیگران او ار نمی‌ستود بلکه می‌کاویدش...

رزاس به تورویل رفت و از آنجا نتیجه کاوش‌هایش را برای او فرستاد؛ «تو در بسیاری از راه‌ها رشید و هموار و نیرومند و زیبا راه می‌روی اما در زندگی کردن، همچون افلیجی هستی ... به همان اندازه که به همه کسانی که با تو آشنایی دارند لذت می‌دهی و می ارزی، به کسانی که با تو زندگی می‌کنند رنج خواهی داد و بی‌ثمر خواهی بود» و دکتر پذیرفته بود؛ به نظرش راست گفته بود!



-محمدتقی شریعتی (پدر، قرآن‌شناس و متخصص در فلسفه اسلام)

برادر کوچک پدرش بود. او بود که علی را با کتاب رفیق کرد و هنر فکر کردن و انسان بودن را یادش داد وقتی معلم ششم دبستان‌اش به پدر گفت «از همه معلم‌ها باسوادتر است و از همشاگردی‌هایش تنبل‌تر!». از ته دل شاد شد اما گاهی که از گله معلم‌ها شاکی می‌شد، نصیحتش می‌کرد، «پسرجان، یک ساعت هم درس خودت را بخوان» و او باز هم خونسرد و ساکت می‌رفت بین کتاب‌هایی که دورتادور کتابخانه توی قفسه‌ها چیده شده بودند و او را به خود می‌خواندند. پدر کتاب می‌خواند و پسر کنجکاو رد کتاب را می‌گرفت و از ترس اینکه پدر منعش کند این مناسب سن تو نیست، گاهی پنهانی می‌خواندش. اما پدر دیگر می‌دانست پسر، معجونی است که هر چند می‌چزاندش اما هر چه پدری برای پسرش آرزو می‌کند، او دارد...

پدر به چشم پسر همیشه با ایمان و استوار بود حتی وقتی برایش گفتند که «وقتی در زندان بودی، نیمه‌های شب از خواب می‌پرید، به کتابخانه می‌رفت. سر سجاده‌اش می‌نشست و دعایت می‌کرد گاه عقد‌ه‌اش می‌ترکید اما خودش را ساکت می‌کرد و گاه با ناله اسمت را آهسته صدا می‌زد».



علی شریعتی -- www.serin.blogfa.com

 

 

ادامه نوشته

تفکری نو - دنیوی اخروی - اخلاقی...!

تفكری نو

قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:

یَكمَلُ المُؤمن ایمانه حَتّی یَحتَوی علی مِائَةِ وَ ثَلاث خِصال: فِعلٌ و عَمَلٌ و نِیّةٌ و باطِنٌ و ظاهرٌ.

فقال امیرالمؤمنین علیه‌السلام: یا رسول الله مَا المِائَة و ثَلاث خِصال؟

فقال صلی‌الله‌علیه‌وآله: یا علی مِن صِفاتِ المُؤمِن أن یَكونَ جَوّالُ الفِكر، جوهَرّی الذِكر، كَثیراً عِلمُهٌ عَظیماً حِلمُه، جَمیلَ المُنازِعَة، ...

پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله  به علی علیه‌السلام فرمود:

مؤمن كامل دارای 103 صفت است و این صفات در پنج شاخه خلاصه می‌شود، صفات عملی گذرا و صفات عملی مستمر نیّت، صفات ظاهری و باطنی.

سپس امیرمؤمنان فرمود: ای رسول خدا این 103 خصلت چیست؟

حضرت فرمودند: ای علی از صفات مؤمن این است كه همیشه فكر می‌كند و ذكر خدا را در آشكار می‌گوید، علم او كثیر و حوصله و تحمّلش زیاد است و در منازعات هم زیبا برخورد می‌كند.(بحارالانوار، ج 64، ص 310)

* * * * *

این حدیث در واقع یك دوره اخلاق اسلامی است، كه حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به علی علیه‌السلام آن را بیان می‌كند، كه در پنج گروه خلاصه می‌شوند كه عبارتند از فعل و عمل و نیّت و باطن و ظاهر.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

اوّلین صفت مؤمن مؤمن «جوال الفكر» است، یعنی كسی نیست كه فكرش متحجّر، جامد و راكد باشد بلكه دائماً در جولان است و همیشه فكر می‌كند و به جایگاه تازه‌ای می‌رسد و به حدّی از علم قانع نیست. در اینجا حضرت اوّلین صفت را فكر قرار داده است كه نشان دهنده اهمیّت فكر است. افضل اعمال مؤمن تفكّر است. اگر به عاقبت امور فكر كنیم كمتر دچار مشكلات می‌شویم.


دوّمین صفت مؤمن «جوهری الذكر» است به معنی آشكار كردن ذكر است، در دستورات اسلامی هم ذكر جلی(آشكار) داریم و هم ذكر خفی (پنهان) و یا صدقه و زكات هم مخفی داریم و هم آشكارا، كه هر یك فایده‌ای خاص دارد، در جایی كه آشكار است در واقع تبلیغ است و در جایی كه مخفیانه است اثر مخصوص به خودش را دارد.

سوّمین صفت مؤمن «كثیراً علمه» یعنی علم او زیاد است، در احادیث داریم كه ثواب به اندازه علم و عقل است، یعنی ممكن است كسی دو ركعت نماز بخواند و در مقابل، دیگری صد ركعت ولی آن دو ركعت ثوابش بیشتر باشد، در واقع عبادت ضریب دارد و ضریب عبادت علم و عقل است.

چهارمین صفت مؤمن «عظیماً حلمه» است یعنی به همان اندازه كه علمش زیاد می‌شود حلم او هم زیاد می‌شود. انسان عالم در اجتماع با افراد زیادی سر و كار دارد، اگر حلم نداشته باشد دچار مشكل می‌شود.

به عنوان مثال می‌توان به حلم و بردباری حضرت ابراهیم علیه‌السلام اشاره نمود. آلوده‌تر از قوم لوط در اقوام گذشته نداریم و عذاب آنها هم دردناك‌تر از همه بود به گونه‌ای كه شهرهای آنها زیر و رو شد و بعد باران سنگ بر آنها بارید، با همه اینها وقتی فرشتگان برای عذاب این قوم نازل شدند ابتدا خدمت حضرت ابراهیم رسیدند و به او خبر ولادت فرزندی را دادند كه ابراهیم خوشحال شد، بعد درباره قوم لوط شفاعت كرد.

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ؛  إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ

چون وحشت از ابراهیم برفت و شادمانی جایش را بگرفت، با ما در باره قوم لوط به مجادله برخاست؛  ابراهیم بردبار است و نازکدل است و فرمانبردار است». (هود/74و75)

خیلی حلم می‌خواهد كه انسان در مورد چنین قومی شفاعت كند و این نشان دهنده كرامت و حلم و سعه صدر حضرت ابراهیم است، پس انسان باید حلمش كثیر باشد و تا جایی كه می‌تواند اصلاح كند نه این كه حذف كند.

پنجمین صفت مؤمن «جمیل المنازعة» است اگر با كسی بحث و گفت وگویی دارد زیباست، و جنگ و جدال نیست.

آیا باید هر موضوعی را بهانه كنیم و میدان جنگ تازه‌ای را راه بیاندازیم یا عقل می‌گوید زمان، زمان وفاق و اتّحاد است؟

اگر گفتگو و اعتراضی هم هست به صورت «جمیل المنازعة» كه از صفات مؤمن است مطرح شود و قوانین را معیار قرار دهیم و معیارهای وحدت را داشته باشیم.

 


سلسله مباحث اخلاقی آیةالله مكارم شیرازی، با اندكی تصرف