تجلیل از یک آرشیتکت برجسته ایرانی در موزه هنری شهر لس آنجلس

 

 

تجلیل از یک آرشیتکت برجسته ایرانی در موزه هنری شهر لس آنجلس

 

انجمن معماران و طراحان ایرانی لس آنجلس طی مراسمی که در تالار «بینگ» موزه هنری این شهر LACMA برگزار می شد از هوشنگ سیحون، مهندس معماری که بنای مزار بوعلی سینا، مقبره نادرشاه و بنای یادبود عمرخیام در ایران از آثار طراحی اوست تجلیل کردند.

این مراسم که هم زمان با سالروز ٩٠ سالگی این هنرمند برجسته ساکن ونکوور کانادا برگزارمی شد، با خوشامد گویی نماینده انجمن معماران و طراحان ایرانی لس آنجلس و نمایش فیلم مستندی از زندگی حرفه ای مهندس سیحون آغازشد. این مستند که توسط نشریه «معمار» در داخل ایران تهیه شده ، تفسیرمصوری است از آثار و از نقش هوشنگ سیحون درصحنه هنر و معماری معاصر و تاثیری که او به عنوان استاد و رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برشاگردان بی شمارخود داشته است.

 جلسه بزرگداشت مهندس سیحون با سخنرانی حسین امانت، طراح آرشیتکت میدان شهیاد که امروزه به میدان آزادی معروف است آغاز شد. این هنرمند و طراح برجسته ضمن یادآوری خاطرات دانشجویی در مکتب استاد هوشنگ سیحون که اغلب با سفرهای تحقیقی و آموزشی و دیدار از بناهای تاریخی و مهم معماری ایران همراه بود در مورد مسئله کروکی کردن یا طراحی پیش از انجام معماری که هوشنگ سیحون مبتکر آن بوده است سخن گفت با تاکید بر این مسئله که « هرگز پیش از مهندس سیحون که از کودکی به نقاشی و طراحی می پرداخته چنین رسمی رایج نبوده است و امروزه هنوز هم در مدارس معماری ایران از کروکی کردن طرح به عنوان یکی از تکنیک های ضروری معماری استفاده می شود.»

 

معمــــار

 هوشنگ سيحون - Hooshang Seyhoon

معمــــار

 

 

دربخش دیگری از این برنامه سه ساعته پروفسور تالین گرگور، کارشناس معماری مدرن و معاصر خارج از کشورهای غربی درباره خصوصیات طرح های معماری مهندس سیحون، این طراح برجسته آرامگاه بزرگانی چون «کمال الملک»، کلنل محمد تقی پسیان ، بنای موزه شهر توس و ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه سخن گفت.

هوشنگ سیحون در سال ۱۲۹۹ در تهران و در خانواده ای اهل موسیقی به‌دنیا آمد. پدر بزرگ او میرزا عبدالله فراهانی بنيانگذار موسيقی سنتی و معروف به پدر موسيقی سنتی ايران بوده است. مادرش، مولود خانم، از نوازندگان تار و سه تار و احمد عبادی استاد بزرگ سه تار نیز دايی سيحون است. او پس از پایان تحصیلات معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به دعوت آندره گدار (رئيس اداره باستان شناسی وقت ايران) برای دامه تحصيل به فرانسه می رود و در دانشسرای عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) به مدت ۳ سال تحت تعليم « اوتلو زاوارونی» به تكميل فراگیری هنر معماری می پردازد و در سال ۱۹۴۹ با درجه دكترای هنر از این دانشسرا فارغ التحصیل می شود. او در بازگشت به ایران در سن ٢٣ سالگی نخستین اثر معماری خود که بنای یادبودی بر مزار بوعلی سینا بوده است را طراحی می کند.

سيحون در طول سال ها فعالیت هنری و فرهنگی، عضو شورای ملی باستان شناسی ، شورای عالی شهرسازی، شورای مركزی تمام دانشگاههای ايران و کمیته بین المللی ایکوموس Icomos(وابسته به يونسكو در پيش ازانقلاب) بوده و به مدت ۱۵ سال مسؤوليت مرمت بناهای تاريخی ايران را برعهده داشته است.

 

معمــــار

 هوشنگ سيحون - Hooshang Seyhoon

معمــــار

  

استاد هوشنگ سیحون که سال ها به تدریس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران اشتغال داشته و یک دوره نیز به ریاست این دانشکده رسید به عنوان «سازنده بناهای ماندگار» شناخته شده است. هنرمندی که آرامگاه بزرگانی چون فردوسی و خیام و بسیاری از بناهای برجسته دیگری که امروز از افتخارات معماری ایران محسوب می شود از آثار او به شمار می رود. او هم چنین طراحی ساختمان های سازمان نقشه برداری كل كشور، کارخانه نخ ريسی كوروس اخوان، كارخانه آرد مرشدی، مجتمع آموزشی ياغچی آباد، سينما آسيا، سينما سانترال، كارخانه كانادادرای (زمزم فعلی ) در تهران و اهواز ، كارخانه يخ سازی كورس اخوان و حدود ۱۵۰ پروژه مسکونی خصوصی را بر عهده داشته است.

استاد هوشنگ سیحون طراح یا نقش اندازی است که در دنیای ابعاد، از معانی پر رمز و راز باطن سخن به میان می‌آورد و معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که او معمار و طراح آرامگاه آن ها بوده است ، در نقش های بناهای یادبودی که برمزار آن ها ساخته است به خوبی نمایان ‌است. به عنوان مثال در ۱۳۳۸، هوشنگ سیحون آرامگاه حکیم عمر خیام را بر مبنای اصول ریاضی و هندسی خیام ، محاسبه و طراحی کرده‌است.

مهندس سیحون در کتاب «نگاهی به ایران» خود در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می‌نویسد:« ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره‌است، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایی ست که در ایران وجود دارد.»

او دلیل این انتخاب را «برجسته ساختن صلابت و عظمت نادر شاه افشار» می خواند و در ادامه این مطلب می‌نویسد: «شکل کلی و مقبره نادر به شکل شش ضلعی متناسبی است که، شکلِ سیاه چادرها را در تماشاگر بنا تداعی می‌کند، دلیل این امر هم این نکته ‌است که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی می‌کرد».

 

معمــــار

 هوشنگ سيحون - Hooshang Seyhoon

معمــــار

  

سیحون در طول سال ها در کنار معماری، به نقاشی از مناظر و روستاهای ایران نیز می‌پرداخت و نمایشگاه‌هایی از این بخش از آثار خود در ایران و کشورهای دیگر جهان برپا کرده‌است. آثار وی در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست در سال ۱۹۷۲ در کنار آثار هنرمندانی چون پیکاسو و سالوادور دالی قرار گرفت. یکی از آثار هوشنگ سیحون که در این نمایشگاه ویژه به نمایش گذاشته شد، تابلویی از «کلاف های خطی» این هنرمند بود که در آن سیحون از شیوه ابداعی و بی سابقه ای از خطوط موازی و پرپیچ و تابی که هیچگاه یکدیگر را قطع نمی کنند استفاده کرده بود. مجموعه ای از آثارنقاشی هوشنگ سیحون که توسط دانشگاه های هاروارد و برکلی گردآوری شده است هم اکنون دراین موسسات فرهنگی نگهداری می شود.

برنامه گرامی داشت هوشنگ سیحون با حضور شهردار شهر بورلی هیلز و مدعوینی که از سراسر جهان برای شرکت در این جلسه به شهر لس آنجلس آمده بودند با سخنرانی نماینده انجمن معماران و طراحان ایرانی و اجرای موسیقی آوانگاراد توسط «سوسن دیهیم»، آهنگساز و وکالیست بین المللی ادامه یافت و پس از اجرای موسیقی سنتی توسط پژمان حدادی نوازنده سازهای کوبه ای، استاد منوچهر صادقی ، موسیقی دان ،آهنگساز و استاد دانشگاه ساکن این شهر قطعه ای از ساخته های خود را به مهندس سیحون اهدا کرد.

  

 

سفارتخانه جدید ایران در لندن

 

در مورد پست "اعتراض به طرح سفارتخانه جدید ایران در لندن" :

 

اهالی این محله همچنان بر جلوگیری از ساخت بنایی مدرن در محله قدیمی شان اعتراض دارند. معمار این طرح آرمین محسن دانشگر - معمار بزرگ ایرانی در وین است که می گوید این طرح به تایید تمامی مسئولان مربوطه رسیده و کاملاْ همخوان با بافت محل بنا طراحی شده است. قسمتی نیز برای انجام فعالیت های فرهنگی در طرح این سفارت خانه در نظر گرفته شده است که بگونه ای در دل آن ساختمان قرار خواهد گرفت و قسمتی از ساختمان سفارت روی آن کنسول میشود. برای این معمار ایرانی آرزوی موفقیت می کنیم.

پروفسور نویویرت در دانشگاه آزاد قزوین  --  Neuwirth Holger

 


پروفسور نویویرت*، استاد دانشگاه گراتس اتریش، برای تشریح دیدگاه خود پیرامون "متدلوژی طراحی معماری"، به ایران خواهد آمد. خانه هنرمندان ایران اولین میزبان وی خواهد بود تا در برنامه "سمپوزيوم معماري اتريش و ايران" حضور یابد.
شنبه هشتم خرداد نیز، دکتر مهران دشتی، وی را در دانشگاه آزاد قزوین همراهی خواهد کرد تا با محوریت "تعامل معماری شرق و غرب" به ایراد سخنرانی بپردازند.
گفتنی است دانشگاه آزاد قزوین در اسفند ماه سال 1384 نیز میزبان آرمین محسن دانشگر، استاد معماری دیگری از دانشگاه های اتریش بوده است.


*
Institute of Architecture, Technical University of Graz, Rechbauerstraße 12, 8010 Graz
Tel: 0316/873 6940, E-mail: neuwirth@baukunst.tu-graz.ac.at

 

serin.blogfa.com  --  Neuwirth Holger

 

منبع خبر : آرونا

شیخ بهائی

 

بهاءالدین محمدبن‏حسین‏عاملی معروف به شیخ بهائی (۹۲۴ - ۱۰۰۰ خورشیدی) دانشمند نامدار قرن دهم و يازدهم هجری است که در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت، مجموعه تألیفاتی كه از او بر جای مانده در حدود ۸۸ كتاب و رساله است. او در عرصه‏های گوناگون علمی، سیاسی و هنری شهرت جهانی دارد. وی در بعلبك متولد شد. دوران کودکی را در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" زیست، او از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همدانی" بوده است (از شخصیت‌های برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد. وی در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جنب موزه آستان قدس دفن كردند. 

 

تضویریاز شیخ بهایی - serin.blogfa.com


 

زندگی علمی


اساتید نام برخی از اساتید شیخ بهایی از این قرار است :

فقه و اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب را نزد پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی.
منطق و كلام و معانی و بیان و ادبیات عرب را نزد عبدالله بن شهاب‏الدین حسین یزدی، معروف به ملاعبدالله یزدی.
ریاضی، كلام و فلسفه را از مولانا افضل قاينی مدرس سركار فیض كاشانی فرا گرفت.
طب را از حكیم عماد الدین محمود، طبیب ویژه شاه طهماسب و مشهورترین پزشك ایران در آن دوره آموخت.
صحیح بخاری را نزد ابی الطیف مقدسی فرا گرفت.
همچنین نقل است نزد ملا محمد باقر یزدی مؤلف كتاب مطالع الانوار كه از ریاضی‌دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است.

شاگردان

تعداد کثیری از دانشوران نامی قرن یازدهم نزد وی تحصیل کرده اند. یكی از محققان معاصر  ۳۳ تن از شاگردان او را نام برده است كه در این‏جا به مشهورترین آن‏ها اشاره می‏كنیم:
ملا محمد محسن بن ‏مرتضی بن محمود فیض كاشانی، متوفی ۱۰۹۱ ق.
سیدمیرزا رفیع‏الدین محمدبن حیدر حسینی طباطبایی نائینی، متوفی ۱۰۹۹ ق.
ملامحمدتقی بن مقصود علی مجلسی، معروف به مجلسی اول، متوفی ۱۰۷۰ ق.
صدرالدین محمدبن‏ابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، حكیم مشهور قرن یازدهم، متوفی ۱۰۵۰ ق.
ملامحمدباقربن‏محمد مؤمن خراسانی سبزواری، معروف به محقق سبزواری، شیخ‏الاسلام اصفهان، متوفی ۱۰۹۰ ق.


آثار و تالیفات

بهاءالدین عاملی در علومی كه در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یكی از محققان بالغ بر ۹۵ كتاب و رساله است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذكر كرده‏اند.
در این‏جا برخی از آثار علمی شیخ را بررسی می کنیم :

جامع عباسی : شاخص‏ترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتكاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می رفت تا آن‏جا كه برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی كه به صورت رساله عملیه نوشته شده است‏یاد می‏كنند ، این كتاب از یك مقدمه و بیست ‏باب (از طهارت تا دیات) تشكیل شده است.
الزبدة فی الاصول : مهم‏ترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حكایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده است .
اربعین : تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است كه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز كه شرح كافی و جامع در باره احادیث‏یاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروف‏ترین اربعین‏ها می‏باشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است كه شیخ در آن به مباحث ‏سیاسی پرداخته است، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (كه در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آن‏ها وارد شده است) به تفصیل دیدگاه‏های خود را مطرح كرده است. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفته است، از این رو می‏توان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاكم جور، و نیز علل و عوامل همكاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منكر، شرایط و مراحل آن پرداخته است.
مثنوی سوانح الحجاز( نان و حلوا ) : این کتاب آمیخته‏ای از مواعظ، طنز، حكایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاكاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی . بهایی در یكی از بخش‏های این مثنوی به دوری از سلاطین كه خود آن را از نزدیك تجربه كرده بود اشاره می‏كند، چرا كه قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است كه در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او می‏توان بدان استناد كرد.
کشکول :این کتاب بصورت یک جنگ آزاد، شامل اشعار و مطالب نثر مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری وی از دیوان ها و کتب مورد علاقه اش بوده است. این مطالب اغلب بدون نظم خاصی به دنبال هم آمده اند. لکن بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری بهایی نزدیک می کند.

 

شخصیت ادبی


بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است که علاوه بر فارسی و عربی ترکی را نیز شامل می‌شده است.

اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. ازمثنوّیات معروف شیخ در زبان فارسی می توان از اینها نام برد:

نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) در این اثر ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است).
نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان
شیر و شکر (اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک)
مثنویهایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالپشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب بدو دانسته اند.
از نثر فارسی او تنها نمومه ای که در دیوان های چاپی آمده است رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهایی در عربی نیز شاعر و زبان دانی چیره دست است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد که مهم‌ترین و دقیقترین آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمدیه است.

قصیده: معروفترین آن موسوم به وسیلة الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثنی عشری بودن وی مردود می سازد.
ارجوزه سرایی : دو نمونه بی بدیل (هراتیة یا الزّهرة) و نیز (ریاض الارواح)
دوبیتی : دوبیتیهای عربی شیخ بیشتر در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه معصومین علیه السلام است.
بخش مهمی از اشعار عربی شیخ لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط شیخ بر این حیطه است. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است. نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به کشکول شیخ بهائی است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می شود. بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او تماماً موجز و بدون حشو و زواید است. برجسته ترین آثار چاپ شده:

مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین : (ارائه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن ،آیات الاحکام وحدیث است.
جامع عباسی : از نخستین و معروفترین رساله های علمیه به زبان فارسی؛
حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین : در فقه
الاثنا عشریه : در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است.
زبده الاصول : شامل بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم
الاربعون حدیثاً : معروف به اربعین بهائی
مفتاح الفلاح : در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر سورة حمد
حدائق الصالحین : (ناتمام)، شرحی است بر صحیفة سجادیه
حدیقة هلالیه : شامل تحقیقات و فوائد نجومی ارزنده

 

 

ادامه نوشته

داراب دیبا: آوردن قيد اسلامی به معماری حالت سياسی می‌دهد


«داراب ديبا» مدرس معماری، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) با اشاره به غیر عملی بودن معماری اسلامی، تاکید کرد: «...امروز به‌جای معماری اسلامی می‌توانيم بگوييم معماری معاصر جوامع مسلمان يا معماری كشورهای اسلامی ولی آوردن قيد اسلامی به معماری حالت سياسی و تاريخی به اين مقوله می‌دهد. به اعتقاد اين طراح، به‌روزشدن معماری اسلامی امری لازم است و عملی‌شدن آن با مشكلاتی كه وجود دارد تقريباً غيرممكن است...».
وی در ادامه معماری اسلامی را به لحاظ تاريخی اصيل دانست و افزود: ما مفاهيم فرهنگی را پاس می‌داريم، با اين حال نبايد به مقوله معماری با تعصب نگاه كرد. معماری ما بايد منطبق با جهانی‌شدن و زمان معاصر باشد.... در محافل بين‌المللی آوردن جمله معماری اسلامی يك رابطه قديمی را به ذهن متبادر می‌‌كند. از ديد منتقدان وقتی می‌گوييم معماری اسلامی نگاهی به معماری كلاسيك و تاريخی است نه معماری امروز.

 

داراب دیبا _ serin.blogfa.com

 

وی در ادامه تصريح كرد: كشوری كه از تحولات جهانی دور بماند، مجبور است زير پوشش استعمار جهانی قرار گيرد. بايد تمام رويكردهای جديد وارد زندگی ما شود. ارزش‌هايی است كه ميراث ما است و ايرانی‌ها آنها را پاس می‌دارند و در قلبشان وجود دارد ولی معنا ندارد همه چيز مثل گذشته باشد.
استاد مدعو دانشگاه (M.I.T) هاروارد امريكا روند بازگشت به معماری اسلامی را يك رفتار و كنش سياسی قلمداد كرد و بيان داشت: اين رويكرد يك رويكرد هنری، فرهنگی نيست. ما معماری داريم و فرهنگ فلسفی - دينی داريم كه اساس آن اسلام است. پايبند معرفت و حكمت يا به عبارتی فلسفه اسلامی هستيم ولی وقتی آن را در الگوی معماری می‌بريم احتياج به آزادی داريم. آزادی اين است كه معمار بتواند ترجمه مفاهيمی كه در قلب ما وجود دارد را به هر رنگ و فرمی تبديل كند، چنانچه وقتی مردم آن را نگاه می‌كنند بتوانند غنای سرزمين خود را در آن پيدا كنند. البته اين كار هوش و ذوق فوق‌العاده می‌خواهد. معمولاً آدم‌هايی كه اين ذوق سرشار را ندارند به كار ساده كپی‌كاری روی می‌آورند.
استاد مدعو دانشكده هنرهای زيبای پاريس(بوزار) در ادامه تاكيد كرد: يك آدم هوشيار بايد بداند چه چيزهايی از فرهنگ خود را به صورت انتزاعی و شكلی در كالبدی كه می‌سازد درست كند. رابطه دنيای زمينی و آسمانی در ميدان و بازار امام و مسجد امام در اصفهان ديده می‌شود. ما اين مفاهيم كلی را كه مفاهيمی، ازلی فكری است، می‌گيريم و در هندسه، سلسله‌مراتب فضاها، كوتاهی و بلندی سقف‌ها، چگونگی واردشدن در اتاق‌ها تمامی اين اصول را كه برآمده از اين فكر ازلی است به كارمی‌بنديم.

 

منبع : آرونا

گفت و گو با حسین امانت، طراح میدان و برج آزادی تهران

این هم گفت و گویی است که آقای حمید رضا حسینی با استاد امانت در سال 1386 انجام داده اند :




برج آزادی که در زمان خود شهیاد نام داشت و یادمانی برای دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران بود، خیلی زود نماد دروازه گونه تهران و ترجمان معمارانه ایران مدرن شد، این بنا اکنون سی و شش ساله است و در حالی که با یک چرخش بزرگ، نماد انقلاب سال ۵۷ تلقی می شود، فرسوده از گذر زمان و رنجیده از بی مهری کسان، خود را نیازمند مرمت می یابد. با این حال دست بردن در مجموعه ای که ایرانیان سخت بدان خو گرفته اند وخارجیان، ایران امروزی را با تصویرش می شناسند، کاری ساده و خالی از حرف و حدیث نیست.

شهرداری تهران مسؤول مرمت و بهسازی برج و میدان آزادی است و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نظارت بر این کار را به عهده دارد؛ چرا که برج آزادی در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.




شهرداری بر این باور است که عملیات مرمت را "کاملا اصولی" به پیش می برد، اما سازمان میراث فرهنگی نظر متفاوتی دارد. چندی پیش خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN) گزارش داد که کارشناسان این سازمان، پس از بازدید از کارگاه مرمت و بهسازی برج آزادی، در حضور سرپرست کارگاه گفته اند: "اقداماتی که تاکنون در جزیره برج آزادی به بهانه ساماندهی و مرمت انجام شده، مرمت نبوده، بلکه فاجعه ای دردناک در تاریخ ساماندهی آثار تاریخی است."

استفاده از واژه "جزیره" برای میدان آزادی، اشاره طنزگونه و تلخی است به قرار گرفتن این میدان در میان ترافیک سنگین ورودی غربی پایتخت و قطع ارتباط پیادگان با میدانی که طرحش ملهم از باغ های ایرانی است و در اصل برای پیاده روی ساخته شده است.

شهرداری نقشه های مرمت را برای تایید به سازمان میراث فرهنگی ارایه کرده و این سازمان نیز به نوبه خود خواستار تایید نقشه ها توسط مهندس ایرج حقیقی شده است؛ یعنی کسی که در زمان ساخت برج آزادی، مسؤول کارگاه برج بود. او اکنون به خارج از کشور سفر کرده است.

در این میان هیچ کس سراغ مردی را نمی گیرد که ایده چنین اثر بدیعی از ذهنش تراوش کرد، همان جوان ۲۴ ساله و تازه از دانشگاه درآمده ای که حالا از مرز ۶۵ سالگی گذر کرده و هزاران کیلومتر آن سوتر از تهران، نگران دست پرورده خویش است: حسین امانت.




آقای امانت که اینک در شهر ونکور کانادا سکونت دارد، از معماران نوپردازی است که حتی اگر هیچ کاری غیر از طراحی برج و میدان آزادی انجام نداده بود، بازهم نامش در تاریخ معماری مدرن ایران جاودانه می ماند. اما او در کارنامه خویش، کارهای سترگ دیگری نیز دارد: طراحی ساختمان دانشگاه صنعتی شریف یا آریامهر سابق (۱۳۵۴)؛ ساختمان مرکز صنایع دستی سابق و سازمان میراث فرهنگی امروزی (کامل شده در سال ۱۳۶۳)؛ ساختمان سفارت ایران در پکن (کامل شده در سال ۱۳۶۲) و آثار دیگری که در سال های دوری از وطن و در کشورهای مختلف جهان ساخته شده اند.
گفت و گو با حسین امانت، طراح میدان و برج آزادی تهران :


او دعوت گفت و گو را صمیمانه پذیرفت و در اندازه ای که یک گفت و گوی تلفنی میان تهران و ونکور اجازه می دهد، از هویت برج آزادی و دغدغه هایش در این باره سخن راند. با این حال اذعان داشت که اگر بخواهد در هرمورد توضیح کامل بدهد، حاصل سخن، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. تنها امیدش این بود که سخنانش نزد آن ها که اکنون آفریده اش را در اختیار دارند، جدی گرفته شود. آیا این توقع بزرگی برای خالق برج آزادی است؟






آقای امانت، در ایران بیشتر مردم خصوصا جوان ها برج شهیاد را با نام آزادی می شناسند. شما ترجیح می دهید در این گفت و گو از کدام نام استفاده کنیم؟
فرقی نمی کند. شما از نام آزادی هم می توانید استفاده کنید. آزادی هم نام خوبی است. ولی فکر می کنم این بنا به نام اصلی خود شهیاد نامیده خواهد شد.

پرسش اول من بی ربط به این نامگذاری نیست. شما شهیاد یا همان آزادی را به یادبود ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران طراحی کردید، اما بعدا علاوه بر این که نماد شهر تهران و ایران مدرن شد، نماد انقلابی شد که در تقابل با نظام شاهنشاهی بود. چه قابلیت هایی را در این اثر می بینید که توانسته در مدت کوتاهی نماد دو موضوع متفاوت از هم باشد؟

شهیاد طوری طراحی شده که معطوف به حقیقت، جوهره و عمق فرهنگ ایران است. یعنی با توجه به آنچه که در طول تاریخ بر سر ایران رفته و عظمتی که در تاریخ این کشور هست، ساخته شده. درست است که این کار در زمانی انجام شد که یک وضع سیاسی دیگری در ایران حکمفرما بود، اما وقتی من آن را طراحی کردم به تمام دوره های تاریخی و به آینده ایران فکر می کردم؛ نه به آن وضع سیاسی خاص.

البته اصلا فکر نمی کردم که شهیاد این طور در دل مردم ایران نفوذ کند. شهیاد درست مثل بچه ای بود که شما به دنیا می آورید و نمی دانید که او در آینده چگونه خواهد شد. این بچه بزرگ می شود و زندگی مخصوص به خودش را پیدا می کند که دیگر در اختیار شما نیست. شهیاد هم همین طور شد و فکر می کنم به این خاطر در دل مردم جا باز کرد که خیلی ایرانی است و جوهره فرهنگ ایران را در خود دارد.

این جوهره فرهنگی که بر آن تأکید دارید، چگونه در ساختمان برج متبلور شده است؟ یعنی دقیقا چه مفاهیمی را در طراحی برج به کار گرفته اید و می خواسته اید چه پیامی را از طریق آن منتقل کنید؟
همان طور که گفتم این بنا به گذشته های درخشان تاریخ ایران نظر دارد؛ به دورانی که ایران در ادبیات، هنر، معماری، صنایع دستی، علوم مختلف و خیلی چیزهای دیگر سرآمد بود. من می خواستم جمع بندی خودم از اینها را در شهیاد ارائه کنم تا اگر کسی از خارج می آید یا حتی مردم ایران بدانند که این اثر به کجا و به کدام فرهنگ مربوط می شود.

در این بنا، قوس اصلی وسط برج، نمادی از طاق کسری مربوط به دوره پیش از اسلام (دوره ساسانی) است و قوس بالایی که یک قوس شکسته است از دوران بعد از اسلام و نفوذ اسلام در ایران حرف می زند.




رسمی سازی هایی که بین این دو قوس را پر می کند، خیلی ایرانی است و من آن را از گنبد مساجد ایران الهام گرفته ام. اساسا تکنیک گنبد سازی در ایران خیلی جالب است و شما در هر مسجدی که می روید، یک چیز تازه ای می بینید.

در این گنبدها که نشانه نبوغ ایرانی است، معماران قدیم از قاعده مربع بنا وارد دایره گنبد شده اند و این کار را با کمک رسمی بندی ها و مقرنس کاری های بسیار زیبا انجام داده اند.

در برج شهیاد هم همین کار انجام شده. هندسه بنا یک هندسه مربع مستطیل است که از روی چهار پایه خود می چرخد و ۱۶ ضلعی می شود و بالاخره به صورت یک گنبد شکل می گیرد. البته شما این گنبد را از بیرون نمی بینید، اما از داخل برج قابل مشاهده است.

دو طبقه داخل برج، یکی بالای قوس طاق اصلی و دیگری زیر گنبد است که با آسانسور به آن می رسید. این طبقه که به عنوان نمایشگاه طراحی شده با گنبدی از بتن سفید پوشیده شده. این گنبد مقرنس ایرانی را به نوع تازه ای اجرا می کند و ارتفاع آن از بام شهیاد بیرون می زند و از بام دیده می شود که با کاشی های فیروزه ای معرق ایرانی پوشیده شده است.

مصرف بتن سفید در این قسمت و در سالن پذیرایی آن، در آن زمان یک کار جدیدی در ایران بود.


شما در زمان طراحی برج ۲۶ ساله بودید؟

خیر، ۲۴ سال داشتم و تازه از دانشکده معماری دانشگاه تهران بیرون آمده بودم.

خب، آدم وقتی برج آزادی را با این توصیفی که شما گفتید، می بیند، متوجه می شود که این اثر حاصل درک عمیقی از سنت های تاریخی و هنر و معماری ایران در دوره های مختلف است. چطور یک جوان ۲۴ ساله به این درک رسیده بود؟
من از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که عاشق فرهنگ ایران بود و در یک مکتب فکری پرورش پیدا کردم که می گوید زیبایی های دنیا در هر کجا که باشد، متعلق به همه دنیاست و هنرمند باید به همه این زیبایی ها مراجعه کند.

وقتی کوچک بودم، یک روز پدرم مرا به تخت جمشید برد. وقتی از پله های تخت جمشید بالا رفتم، عظمتی را دیدم که قلب من را برای همیشه از آن خودش کرد. تجربه ای بود که هیچ وقت آن را فراموش نمی کنم و فکر می کنم کارهایی که بعدا در زمینه معماری انجام دادم، بیشتر به این تجربه و حس مربوط می شود. یک مقدارش را هم شما به حساب شانس بگذارید .

اگر اجازه بدهید، بپردازیم به مسایلی که امروزه گریبانگیر برج آزادی است. در حال حاضر دست کم سه عامل به عنوان عوامل خطرزا برای برج آزادی مطرح شده؛ یکی نفوذ رطوبت حاصل از آبیاری چمن های میدان به پایه های بنا و احتمالا فونداسیون؛ دوم آلودگی شدید هوا ناشی از تردد خودروها و فعالیت کارخانجات بزرگ در غرب تهران؛ و سوم بار سنگین ترافیک در میدان آزادی و لرزشی که تردد خودروها ایجاد می کند. هر کدام از این عوامل را چقدر آسیب زا می دانید و مقاومت برج در برابر آن ها چقدر است؟


همه این عوامل خیلی مهم است. از آنجا که بخش های زیر زمینی میدان خیلی بزرگ است، صدمه دیدن عایق ها یعنی قیرگونی دیوارها و سقف ها و نفوذ رطوبت مساله ای جدی است که باید فورا به آن رسیدگی شود. چون نفوذ آب در طول زمان، بتن را ضعیف می کند.

من عکس هایی را از شهیاد دیده ام که نشان می دهد لای سنگ ها گیاه سبز شده و فکر می کنم هر ساختمانی هرچقدر که محکم باشد، اگر مدتی به آن نرسند - که در این ۳۰ سال گذشته این طور بوده - خراب می شود. در مورد رشد گیاهان در لابلای سنگ ها واقعا نگران هستم؛ چون ریشه گیاه سنگ ها را خرد می کند.

برای مرمت شهیاد باید توجه داشت که این بنا چطور طراحی شده و چه تکنیک هایی در ساخت آن بکار رفته است. این بنا سنگ هایی دارد که در قسمت پایین برج 3.2 متر طول و 1.6 متر ارتفاع دارند و کار دست سنگتراشانی است که به نظر من یک کار بی نظیری انجام داده اند. چون آن وقت که ما شهیاد را می ساختیم، هیچ کس برای پول کار نمی کرد و برای همه، این یک کار عاشقانه ای برای مملکت بود.

این سنگ ها با بتن و آهن ضد زنگ به هم چسبیده اند و پشت آنها یک سطح خشن است که روی آن نلغزند. ولی هر سنگی کنار سنگ دیگر با یک ماده قابل انعطاف بندکشی شده است. چیزی شبیه به لاستیک که قابل انعطاف است. ماده ای است به نام FlEXIBLE SEALANT . حالا اگر بخواهند در جریان مرمت از سیمان برای بندکشی استفاده کنند، این کار باعث شکستن سنگ ها می شود. به خاطر این که در گرمای تابستان و سرمای زمستان سنگ ها و بتن زیر آن ها مرتبا منبسط و منقبض می شوند و اگر درزها قابل انعطاف نباشد، همگی خرد می شوند.

این را هم بگویم آقای مهندس ایرج حقیقی که الان در ایران هستند و مهندس کارگاه برج بودند، یکی از بهترین کسانی هستند که در مورد مرمت شهیاد می توان به ایشان مراجعه کرد.

آلودگی هوا چطور؟

آلودگی هم مسأله مهمی است و وضع اسیدی هوا روی سنگ های برج اثر می گذارد. سنگ های شهیاد که مرمر جوشقان هستند، اصلشان آهکی است و از آلودگی هوا آسیب می بینند.

به نظر من راه حل اساسی این است که ترافیک اطراف میدان را کم کنند، اما نباید جریان رفت و آمد قطع شود. حتما باید اتومبیل از آن اطراف رد شود و زندگی در آن جا جریان داشته باشد تا بنا زنده بماند. ولی به نظرم تردد وسایلی مثل اتوبوس و کامیون و تعداد زیاد اتومبیل باید بررسی و محدود شود. ضمنا نباید کاری کنیم که اتومبیل ها یک مانع و دیواری در مقابل شهیاد بوجود بیاورند و مانع بشوند که مردم به سوی میدان بیایند. یعنی در طرح های شهری خیابان های میدان، باید سعی کرد مردم راحت به باغ وسط برسند.

در مورد لرزش ناشی از تردد خودروها که اشاره کردید، باید بگویم شهیاد آنقدر محکم ساخته شده که نباید پایه هایش با این حرف ها بلرزد. مهندس مشاوری که شهیاد را طراحی کرده، یک از بهترین ها در دنیاست.

بنا محکم است، ولی هر بنای خیلی محکم هم اگر زیرش خالی شود، می خوابد. من نمی دانم اطراف آنجا چه اتفاقی می افتد، اما فکر می کنم باید خیلی مواظب بود.




الان شهرداری تهران در حال بازسازی محوطه میدان آزادی است و ممکن است در جریان این کار برخی عناصر و اجزاء میدان دگرگون شوند. آیا طراحی میدان آزادی پیوستگی ضروری با برج دارد، یعنی اگر دخل و تصرفی در طراحی میدان صورت بگیرد ، به کلیت طرح و مفاهیم آن یا حتی ساختار معماری اش لطمه خواهد خورد؟

قطعا همین طور است. نقوشی که در میدان هست و باغچه ها و گل کاری ها را شکل می دهد، از طرح داخلی گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان الهام گرفته شده؛ منتها هندسه دایره گنبد تبدیل به بیضی شده است.

روابط لوگاریتمی جالبی در هندسه و ابعاد گنبد مسجد شیخ لطف الله هست که دانش عمیق ریاضی معماران ایران در دوره های گذشته را نشان می دهد. اگر این طرح که در میدان استفاده شده به هم بخورد، ایده اصلی کار از بین خواهد رفت.

طرح آب نما و فواره ها هم ملهم از باغ های ایرانی است. همین طور شیب میدان با دقت و به منظور خاصی طراحی شده، حد ارتفاع برج شهیاد ۴۵ متر است؛ چون نزدیک فرودگاه مهرآباد قرار گرفته و نمی شود بلندتر از این ساخت. ولی من می خواستم وقتی به بنا نزدیک می شوید به طرف بالا بروید، در حالی که بالا بردن بنا ممکن نبود.

ما برای این که مشکل ارتفاع را حل کنیم، یک سرازیری در میدان بوجود آوردیم. یعنی شما از طرف فرودگاه که وارد میدان می شوید به شکل سرازیر به برج نزدیک می شوید و می رسید به آن آب نمای دایره شکل و وقتی به بنا نزدیک می شوید، دوباره بالا می آیید.

زمین زیر برج کاملا صاف است. این صافی و آن شیب میدان وقتی به هم می رسند، خط های قوسی جالبی را ایجاد می کنند که نمی شود به آنها دست زد. در بازسازی میدان باید به این ظرایف توجه کرد.

در عکس هایی که دیده ام، کاشی کاری شیارهای نمای اصلی و روی گنبد اغلب خرد شده است. این اشکال کاشی معرق ایرانی است که که می دانید از تکه های کوچکی که کنار هم می گذاریم، تشکیل شده و در زمستان با نفوذ برف و باران یخ می زند، می شکند و فرو می ریزد.

امروزه با پیشرفت تکنیک کاشی، رفع این مشکل که در اغلب بناهای قدیمی مشاهده می شود، ممکن است. امیدوارم در تعمیر این کاشی کاری ها نهایت دقت انجام شود که طرح اصلی آن که الهامی مدرن از نقوش سنتی ایرانی است، محفوظ بماند و تغییر نکند.

غیر از این موارد، توصیه دیگری هم به متولیان بازسازی میدان آزادی دارید؟

من شنیده ام که مدت زیادی است شهیاد به روی مردم بسته شده که البته به خاطر تعمیرات است. ولی این کار نباید زیاد طول بکشد. چون وقتی بنا تعطیل می شود، از بین می رود. نگهداری مداوم بنا مستلزم فعالیت در آن است.

داخل شهیاد از نظر مرمت کار زیادی ندارد و چون داخلش بتن لخت است، همیشه نو است و کافی است که آن را تمیز بکنند. اما حیف است که به این بنا رسیدگی نکنند و درهایش به روی مردم بسته باشد .





غیر از برج آزادی برخی بناهای تاریخی تهران مثل سر در باغ ملی، شمس العماره و ساختمان موزه ملی ایران خیلی شاخص هستند و تا حدودی نمادهای شهری به حساب می آیند. اما بناهای دهه های اخیر مثل مصلای تهران، ساختمان کنفرانس سران کشورهای اسلامی یا ساختمان کتابخانه ملی نتوانسته اند این شاخصه و وجه نمادین را پیدا کنند. به نظر شما چه عناصری در این بناها مفقود است که نمی توانند نماد شهری باشند؟


یک کتابخانه هدفش این است که مردم بروند آن جا و از کتاب ها استفاده کنند، همین طور بناهای دیگر هر کدام به منظور خاصی ساخته شده اند، اما همان طور که اشاره کردید، می توانند نمادین هم باشند. مانند بناهای دوره صفویه در اصفهان.

معماری دنیا در حال تحول خیلی سریع است و معماران در هر کجای دنیا به تکنولوژی و امکاناتی دست پیدا کرده اند که قدرت انتخاب زیادی به آنها می دهد.

دیگر مثل دوره صفویه نیست که فقط آجر داشتند و قوس می زدند و همواره هماهنگی در کارشان بود. بعضی از دوران ها در تاریخ دنیا مثل بهار شکفتگی هستند و در آنها گل های زیادی پرورش پیدا می کند؛ مثل رنسانس در تاریخ اروپا یا دوره سلجوقی و صفوی در تاریخ ایران.

الان وضعیت به خاطر فنون و مصالح جدید عوض شده و مدتی طول می کشد تا این پختگی پیدا شود. در چین هم همین آشفتگی ها وجود دارد. دوران آزمایش است.

من وقتی ساختمان مرکز صنایع دستی یعنی سازمان میراث فرهنگی فعلی را می ساختم، استفاده های بی مورد و عجیب و غریب از قوس ها و مقرنس ها در معماری ایران خیلی زیاد شده بود. من در آنجا با مراجعه به سنت معماری ایران یک گنبد رسمی بندی شده آجری را درست کردم تا بگویم هنوز هم می شود با تکیه بر گذشته یک کارهایی کرد. ولی این بنا نیز آن جنبه نمادین را ندارد، چون هدف دیگری داشته است.

یک وقت هایی اثر دنیای پیشرفته بر ما خیلی زیاد است و بدون این که بدانیم چه کار داریم می کنیم، به تقلید از دیگران می پردازیم. ولی به طور کلی فکر می کنم معماران ایرانی، معماران بسیار خوبی هستند. متأسفانه من کارهای اخیری را که همکارانم در ایران کرده اند، ندیده ام تا اظهار نظر کنم.

اگر دوباره به شما پیشنهاد دهند که یک بنای یادبود و نمادین برای تهران طراحی کنید ، یادبود چه چیزی را می سازید و چه مفاهیمی را در ساختار آن بکار می گیرید؟

می دانید، یادبود مربوط است به آنچه بر یک فرد یا یک جامعه ای گذشته؛ یک چیزی است که وقتی آن را می بینید فکر می کنید چه خبر بوده است. من یک دوره با توجه به آنچه در طول تاریخ بر سر ایران رفته، کاری را انجام دادم. اما تا مأمور کار دیگری نشوم نمی توانم بگویم آن کار چیست.

باید مأمور بشوم تا مثل بچه ای که می گویند مشق بنویس، یک مدتی در شور و التهاب باشم و سختی بکشم. باید یک مقداری دعا و مناجات داشته باشم تا متمرکز شوم و از درون این تمرکز یک فکری بیرون بیاید. باید مأمور بشوم تا توکل کنم.

آیا این مناجات و توکل برای طراحی آزادی هم وجود داشت؟

البته، البته، وقتی می خواستم این کار را انجام بدهم، دعا کردم؛ چون می دانستم که به تنهایی نمی توانم کاری بکنم. شهیاد را ساختم تا بگویم ایران از دوران سخت گذشته می گذرد و به آینده ای درخشان می رسد. در این تردیدی نیست.

 

منبع: بی بی سی فارسی

حسین امانت

حسین امانت طراح و معمار و از بهائیان کانادائی-ایرانی است. وی معمار برج آزادی تهران و ساختمان‌های اولیهٔ دانشگاه صنعتی شریف است.وی دانش‌آموخته دانشگاه تهران است.

از دیگر سازه‌های طراحی شده توسط وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

-دو مرکز بهائی (به انگلیسی: Bahai Center) در ویرجینیا و تگزاس
-ساختمان مقر بیت العدل اعظم، از ساختمانهای حول مقام اعلی، مرقد باب در حیفا
-دارالتبلیغ بین‌المللی از ساختمان‌های حول قوس مقام اعلی
-مشرق‌الاذکار ساموآ
-محفظه آثار بین‌المللی از ساختمان‌های حول مقام اعلی، مرقد باب در حیفا

 

تصویری از نادر اردلان - Nader Ardalan

 


 

Nader Ardalan 


نادر اردلان - Nader Ardalan

 

نادر اردلان - Nader Ardalan


نادر اردلان معماری پركار محقق و معلمی تواناست او در ایران متولد شد و در سن هفت سالگی همراه خانواده اش به ایالات متحده امریكا سفر كرد او 18 سال از زندگی اش را به تحصیل در امریكا گذرانده و كارش را با اسكیدمور اونیگز مریل در سانفرانسیكو آغاز كر و در سال 1964 به ایران بازگشت و به دنبال آن موقعیتی را به عنوان ریاست بخش معماری شركت نفت در میادین نفتی ایران پذیرفت او به همراه خانواده اش به مسجد سلیمان رفت جایی كه اولین چاههای نفت در خرابه های معابد زرتشتیان كشف شده بوند او در آنجا مدت 2 سال ساختمانهای زیادی را طراحی كرد. نادر اردلان مقدار زیادی از آگاهی اكولوژیكی خود را در طی همكاری نزدیك با یان مك هارگ كه كتاب طراحی با طبیعت را به رشته تحریر در آورده پرورش داده تجربه او با اكولوژی به مدت چهار الی پنج سال تجربه هیجان آوری بود كه اداره محیط زیست به او و یان مك هارگ ماموریتی برای طراحی پارك محیط زیستی در تهران ماموریت داد از جمله تاثیر گذارترین معلمان او می توان به لویی كان اشاره كرد كه در سالهای تحصیل او، كان برخی از مهمترین كارهایش را می ساخت.
نادر اردلان بعد از مدتی با لویی كان كارش را شروع كرد. این كان بود كه توصیه نامه هایی را با انتشارات دانشگاه شیكا گو نوشت كه حس وحدانیت می باید چاپ شود. تفكرات كان درباره اعتدال و غیر اعتدال خصوصاً تا زمانی كه به كارش در ایالات متحده و هند و بنگلادش مربوط بود، اثر شدید و مهمی در تفكر طراحی نادر اردلان داشت.
تاثیر غیر اعتدال بود كه او آن را در فرهنگ ایرانی و طی مطالعه اجمالی موسیقی – صنایع -ادبیات – شعر – طراحی باغ - و در نهایت معماری گذشته ایران كشف كرد. محیط های بسیار گرم و خشك و نیمه مرطوب بود كه سر آغاز اندیشیدن اردلان درباره معماری سازگار با محیط شد. او به زودی نارسایی تحصیلات امریكایی خود را یافت كه برای به عهده گرفتن طراحی مناسب با فرهنگ آماده نساخته بود.
در آن زمان رومن گیرشمن – باستان شناس بزرگ فرانسوی در خرابه های معابد آتش زرتشتیان مشغول حفاری بود و اساساً روی ساختمان ها و سایت های هخامنشیان و ساسانیان كار می كرد. نادر اردلان در انتها و در ترسیم پلن های بعضی از یافت ها به گیرشمن كمك كرد. البته بعد ها كمك های شایان نادر اردلان در طراحی موزه هنرهای معاصر تهران به كامران دیبا را نمی توان از خاطر برد.
او هرگز به مطالعه معماری ایران در یك دوره تاریخی مبادرت نكرد او به سرتاسر این چشم انداز علاقه مند بود او از غارهای خطی شمال ایران تا مارلیك (قرن نهم تا هفتم قبل از میلاد) شروع كرد و بقایای خارق العاده ای در اصفهان و كاشان دوره اسلامی رسید و بعد از آن دوره قاجار و به ویژه ساختمان هایی كه مادر بزرگ او در آنها زندگی میكرد و آنجا بزرگ شده بود.
در سالهای 1970 بود كه او در دانشگاه تهران تدریس میكرد و در آن سال بود كه به فكر راه انداختن چند كنفرانس بین المللی افتاد او در سال 1970 اولین كنگره بین المللی معماران در ایران و در اصفهان با كمك چند نفر از دوستانش در حرفه معماری و همكاری وزارت مسكن و شهرسازی ایران شكل گرفت مهمانان این كنفرانس : لویی كان - پال رودولف - باك مینستر فولر - و جمعی از مغزهای عالی را به مشاركت دعوت كرد.
موضوع كنفرانس نمایش امكان بالقوه تقابل خلاق بین سنت و تكنولوژی بود، اما تلاشهای بی پایان نادر اردلان چهار سال بعد در پرسپولیس هم ادامه داشت و او چنین گردهمایی را در شهر پارسه برپا كرد.
ماندالا در سال 1972 برای انجام سبك معماری بر اساس موضوعات و تحقیقاتی كه او با آن مرتبط بود شكل گرفت. ماندالا از این رو انتخاب شد كه ایده كلمه یكپارچه كردن دوباره اجزا با كل بود. اردلان در این رابطه چنین می گوید : جامعه ای را تصور می كردیم كه تاریخ افكار و معماری آن گسسته شده بود و باید دوباره در یك سنتز جدید گذاشته می شد در گسترش این ایده سنتز های هماهنگ سنت و تكنو لوژی هم از طریق انتشارات و هم كار ساختمانی در حال ایجاد یك همكاری خاصه برای آن زمان بودیم.

در پایان به تلاشهای بی پایان نادر اردلان برای معرفی معماری ایران دست مریزاد می گوییم.
معماری ایران امثال نادر اردلان را كم داشته مهره هایی كه می باید به جستجوی تاریخ ایران و تاریخ معماری ایران می پرداختند و این گوهر بی مانند را به نسل های بعدی می دادند كم كاری كردند نسل امروز كه نگارنده خود جز این نسل است با معماری پر از چالشی به نام معماری ایران رو به روست. براستی چرا اینگونه ایم؟ مدت هاست كه دلخوشی مان چند بنا از اجدادمان شده. نه معماری امروز آن قوام دیروز را دارد نه شكوه آن را. ای كاش مهرهایی چون نادر اردلان پیشتر ها در آسمان معماری ما ظهور پیدا می كردند و می درخشیدند و درخشیدنشان همچنان ادامه دار بود بعد از نادر اردلان و عبدالحمید اشراق همچنان ستاره ها پر فروغ تر از دیروز سر بر می آوردند.

مقاله از آقای مجیدی